سیتوسل(cytosol or intracellular fluid (ICF) or cytoplasmic matrix ) مایعی است که درون سلول را پر کرده است و خود به وسیله غشاء های به قسمت های مختلف تقسیم می شود .
سیتوپلاسم(cytoplasm) در حقیقت سیتوسل و اندامک ها را شامل می شود.
پروتوپلاسم(Protoplasm) به بخش زنده سلول گفته میشود که توسط غشای سلول احاطه شده است. به بیان دیگر می توانیم پروتوپلاسم را معادل سیتوپلاسم(cytoplasm) و هسته بدانیم. همچنین پروتوپلاسم یک اصطلاح عمومی برای سیتوپلاسم است. یعنی ممکن است در جای معادل سیتوپلاسم در نظر گرفته شود.البته پروتوپلاسم در زیست شناسی امروزی یک واژه مشهور نیست.
اما پروتوپلاست(protoplast) سلول گیاهی، باکتری یا قارچ بدون دیواره سلولی را می گویند.یعنی بخش زنده این سلول ها را می گویند.
پروتوپلاست گیاهی
لپه ها برگ های تغییر شکل یافته ای هستند که بخشی از رویان گیاه را تشکیل می دهند و وظیفه ذخیره و انتقال مواد غذایی به رویان بر عهده دارند.
گیاهان دو لپه (به انگلیسی: Dicotyledon) گیاهانی گلداری هستند که دانه شان ار ۲ لپه تشکیل شده است. در حدود ۱۹۹،۳۵۰ گیاه در این دسته وجود دارد. برخی از ویژگیها در گیاهان ۲ لپهای شامل این موارد هستند: گیاهک یا جنین دانه دو لپه دارد، ساقه هوائی آنها اغلب منشعب است، دستجات آوندی در ساقه و روی یک دایره قرار دارند، اغلب آنها دارای ریشه راست هستند،یعنی یک ریشه اصلی دارند که ریشه های فرعی از آن منشعب می شود. رگبرگها منشعب و غیرموازی وبه شکلهای گوناگون است، تعداد قطعات گل ۲ یا ۵ یا مضربی ازاین اعداد است مثل نخود، لوبیا و عدس
از اختصاصات کلی گیاهان تک لپهها( monocotyledon) آن است که دارای لپه منفردی هستند. گیاهان تک لپهای عموماً علفی هستند ساقه هوایی آنها معمولاً بدون انشعاب و برگی است. برگهای تک لپه ایها دمبرگ ندارند و غالباً به وسیله نیامی طویل ساقه را احاطه میکنند اشکال کلی برگها تقریباً دراز و کشیده بوده، دارای رگبرگهای موازی و مویرگهای بسیار ظریف ارتباط دهنده آنها هستند قطعات گل در تک لپه ها سه یا مضربی از سه است.دارای ریشه افشان هستند یعنی ریشه هایی که همگی از یک نقطه منشعب شده اند و تقریبا تمام آن ها یک اندازه اند.مثل گندم،برنج، ذرت، خرما
تصویر مقایسه ای از دو لپه ها راست و تک لپه ها چپ
طحال که به فارسی به آن اِسپُرز می گویند و در زبان انگلیسی به آن spleen می گویند اندامی پرخون است. گرچه این اندام کار های متفاوتی انجام می دهد اما ظاهرا برداشتن آن در بدن مشکل اساسی ایجاد نمی کند.
در تصاویر زیر طحال گوسفند نشان داده شده است.
در دو تصویر فوق طحال گوسفند از دو طرف عکس گرفته شده است
در دو عکس بالا می توانید کپسول روی طحال(پرده شفاف) و بافت پر خون داخل طحال را به خوبی مشاهده کنید
وقتی رگ پاره می شود سه اتفاق می افتد که جلوی خونریزی را می گیرد. انقباض ماهیچه ها در محل زخم، تشکیل میخ پلاکتی و تشکیل لخته خون.
پلاکت ها یا گرده یا ترومبوسیت ها با اسم علمی platelet یا thrombocytes نقش مهمی در تشکیل لخته خون دارند. پلاکت ها سلول های کوچکی یا درست تر بگوییم قسمت های جدا شده یک سلول بزرگ به نام مگاکاریوسیت می باشند و فاقد هسته هستند.
در تصویر بالا سلول های خونی نشان داده شده اند. از راست به چپ گلبول سفید، پلاکت فعال و گلبول سفید.
در تصویر بالا پلاکت ها با فلش نشان داده شده اند.
در مورد زخم های کوچک پلاکت ها با تغییر شکل و در هم رفتن مسیر خروج خون را می بندند به این مجموعه در هم رفته از پلاکت ها میخ پلاکتی می گویند.
اما برای زخم های بزرگ تشکیل میخ پلاکتی کافی نیست و لخته خون هم باید تشکیل شود. در اینجا نقش پلاکت ها آزاد کردن ترومبوپلاستین است. این ماده که از سلول های آسیب دیده رگ ها هم آزاد می شود به همراه یون کلسیم و ویتامین k وگروهی از پروتئین ها به نام فاکتورهای انعقاد خون مجموعه ای از واکنش های پی در پی را فعال می کنند که نتیجه نهایی آن تبدیل یک پروتئین غیر فعال به نام پروترومبین به پروتئین فعال به نام ترومبین است. ترومبین هم با اثر بر روی فیبرینوژن محلول آن را به فیبرین محلول و رشته ای تبدیل می کند. رشته های فیبرین در محل زخم روی هم قرار گرفته شبکه توری مانندی را می سازند که گلبول های قرمز و پلاکت ها هنگام خروج خون در آن گیر می افتند و کم کم سدی در مقابل خروج خون می سازند که به آن لخته خون می گویند.
تصاویر زیبای زیر گلبول های قرمز گرفتار شده در شبکه فیبرین ها را نشان می دهد.
در تشریح شش می توانیم ابتدا سطح جلوی و عقبی شش را مشخص می کنیم.برای مشخص کردن سطح عقبی و جلویی شش ها از ویژگی غضروف های نای که نعل اسبی شکل یا U شکل هستند استفاده می کنیم. دو سر انتهای این غضروف ها در سمت عقب شش به وسیله بافت پیوندی به هم متصل می شوند. به بیان دیگر در سمت عقب شش که مری پشت آن قرار دارد غضروف وجود ندارد. شاید علت اینست که غذا وقتی از مری رد می شود گیر نکند.
خاصیت ارتجاعی و قابلیت باز شدن بالای شش ها را می توان با باد کردن شش ها از طریق دمیدن هوا از نای به داخل شش های که بریده نشده باشند مشاهده کرد.
مشاهده فیلم میزان باز شدن شش ها
مطلب بعدی در تشریح شش گوسفند مشخص کردن ریه چپ و راست است.به سه روش این کار را می توان صورت داد.
1- ابتدا سمت عقب و جلو شش را مشخص می کنیم در نتیجه به راحتی سمت راست وچپ شش مشخص می شود.
2- شش راست بزرگتر است و دارای سه بخش یا لب است.در حالیکه شش چپ به دلیل وجود قلب در سمت چپ کوچکتر و دو لبی است.
3- با برش نای در سمت راست شش ها یک نایژه فرعی می بینیم که به یکی از لب های شش راست می رود.
اکنون با برش نای می توانیم غشاء موکوزی نای و منفذ نایژه فرعی و منافذ نایژه های اصلی را ببینیم.
در ادامه می توانیم غضروف های نعل اسبی شکل نای و بافت های اطراف آن را از نای جدا کنیم و مشاهده نماییم.
در مرحله بعد با بریدن نایژه ها، نایژک ها را مشاهده کنیم و با ادامه برش در مسیر نایژک ها می توانیم نایژک ها ریزتر را مشاهده کنیم.نکته ای که باید در این مرحله توجه داشت غضروف های نایژه ها است که حلقه کامل می باشند. اما غضروف های نایژک ها تا جای که غضروف داشته باشند چند تکه هستند.
اما با برش نایژه ها به بافت ریه می ریزم که درون آن ها سه نوع منفذ دیده می شود.نوع اول که با تماس دادن دست زبر به نظر می رسد که در واقع همان نایژک های ریزتر هستند.منفذ سرخرگ ها همیشه باز است اما زبر نیست.اما دهانه سیاهرگ ها بسته است.
با بریدن بخشی از بافت ریه و قراردادن آن در ظرف آب می بینیم که بافت شش بر روی آب می ماند که به علت هوا دار بودن ریه و چگالی کمتر آن است.
دانلود فیلم تشریح شش1- توسط استاد فخریان مولف کتاب های درسی
دانلود ادامه فیلم تشریح شش2- توسط استاد فخریان مولف کتاب های درسی
دریچه سه لختی یا تریکوپسید بین دهلیز راست و بطن راست قرار دارد. این دریچه از سه قسمت تشکیل شده به همین علت آن را سه لختی می نامند. کار این دریچه این است که هنگام انقباض بطن راست از برگشت خون به دهلیز راست جلوگیری می کند یعنی خون پشت قسمت های آن می افتد آن ها به هم می خورند و از برگشت خون به دهلیز راست جلوگیری می کنند. اما باید توجه داشت که قسمت های این دریچه بوسیله طناب های وتری به دیوارهای بطن راست متصل می باشند. انتهای طناب های وتری به عضلات پاپیلار متصل است.
نکته1 -جنس این دریچه از بافت پیوندی است.
نکته 2 - این دریچه هیچ ماهیچه ای ندارد و بسته شدن آن به وسیله خون انجام می شود و غیر فعال است.
نکته3- بسته شدن این دریچه به همراه دریچه میترال عامل صدای اول قلب است.
در تصاویر بالا سه قسمت دریچه سه لختی با شماره های 1و2و3 شماره گذاری شده است
پرده ای دو لایه اطراف میو کارد قلب از جنس بافت پیوندی است. لایه داخلی این پرده بر روی میوکارد قلب چسبیده و لایه خارجی آن که در حقیقت با قسمت های دور قلب مثل پرده جنب در تماس است.در فضای بین دو لایه پریکارد مقدار کمی مایع وجود دارد.یکی از کارهای پریکارد تسهیل حرکت قلب است.کار دیگر آن محافظت از قلب در مقابل ورود میکروب ها از اندام های دیگر است.
محل قلب و پریکارد اطراف آن. به دو لایه بودن پریکارد توجه کنید.خط آبی چسبیده به قلب و خط سبز با کمی فاصله از آن قرار دارد.
آبشامه مثل یک کیسه دور تا دور قلب را گرفته است.در تصویر فوق لایه خارجی آبشامه یا پریکارد قلب گوسفند کشیده شده تا مشخص شود
در محل بریدگی بطن چپ قلب گوسفند بخش از لایه داخلی یا لایه جداری آبشامه مشخص شده است.
ممکن است به نظر برسد که تفاوت سرخرگ ها با سیاهرگ ها در نوع خونی است که در آن ها جریان دارد یعنی سرخرگ ها خون روشن دارند اما سیاهرگ ها خون تیره دارند. اما این موضوع صحیح نیست .
تعریف سرخرگ: رگی است که خون را از قلب می برد.
تعریف سیاهرگ: رگی است که خون را به قلب می برد.
پس ممکن است در سرخرگ خون روشن یا تیره باشد. مثلا در سرخرگ ششی خون تیره است. یا در سرخرگ شکمی ماهی هم خون تیره وجود دارد.یا مثلا در سیاهرگ های ششی خون روشن جریان دارد. پس این نظر را از ذهن خود بیرون کنید که همیشه در سرخرگ خون روشن و در سیاهرگ خون تیره است. غلط است !!!
اما جدا از تعریف متفاوت سیاهرگ و سرخرگ از نظر ظاهری هم متفاوتند. سرخرگ ها دارای دیواره محکم تری نسبت به سیاهرگ ها هستند و به همین دلیل همیشه دهانه آن ها باز است. در حالی که سیاهرگ ها چندان دیواره محکمی ندارند و دهانه آن ها در برش های که برای تشریح اندام ها انجام می دهیم بسته است.
به دهانه باز سرخرگ آئورت و رنگ آن دقت کنید
در تشریح قلب سرخرگ ها به رنگ سفید متمایل به کرم دیده می شوند در حالی که سیاهرگ ها به رنگ قرمز کبود دیده می شوند.
دهانه باز سرخرگ و دهانه روی هم افتاده سیاهرگ در تشریح قلب گوسفند
سیاهرگ ها به دلیل قطر زیاد و مقاومت کم دیواره خون زیادی در خود جای می دهند در حقیقت بیشترین مقدار خون در سیاهرگ ها قرار دارد.
در مقابل سرخرگ ها دارای قطر کمتر و خاصیت ارتجاعی(کش سانی) بیشتری هستند و خون زیادی نمی تواند در آن بماند.
تفاوت دیگر وجود دریچه های لانه کبوتری در سیاهرگ های زیر قلب است که در سرخرگ ها وجود ندارد.
اگر در شکل بالا دقت کنیم تفاوت های دیگری پیدا می کنیم از جمله اینکه لایه بافت ماهیچه ای صاف و بافت پیوندی در سرخرگ ها ضخیم تر از سیاهرگ ها است.
ثبت فعالیت های الکتریکی قلب را الکتروکاردیوگرافی می گویند و منحنی حاصل که مربوط به فعالیت های الکتریکی قلب است را الکتروکاردیوگرام یا نوار قلب می گویند.
در این منحنی سه موج دیده می شود:
۱- موج P : کمی قبل از انقباض دهلیزها به وجود می آید و مربوط به انقباض دهلیز ها است پس باید مربوط به فعالیت گره پیشاهنگ باشد.
۲- موج QRS: کمی قبل از انقباض بطن ها ایجاد می شود و مربوط به انقباض دهلیز ها است پس باید مربوط به فعالیت گره سینوسی - دهلیزی و رشته های بافت گرهی بر روی دیواره بطن ها باشد.
۳- موج T: کمی پیش از پایان انقباض بطن ها ایجاد می شود.
نکته ها:
نکته ۱: صدای اول قلب که مربوط به بسته شدن دریچه های دولختی و سه لختی است که پس از موج QRS بوجود می آید چون پس از این موج است که بطن ها منقبض می شود و خون پشت این دریچه افتاده و آن ها را می بندد.
نکته ۲: صدای دوم قلب پس از موج T و پایان انقباض بطن ها بوجود می آید.در این زمان به دلیل کاهش فشار خون در سرخرگ های ششی و آئورت خون از این سرخرگ ها به سمت بطن ها بر می گردد ولی خون درون دریچه های سینی می افتد و باعث بسته شدن این دریچه و ایجاد صدای دوم قلب می شود.
نکته ۳: دریچه های میترال و سه لختی پس از موج QRS بسته شده و تا موج T بسته است. این دریچه ها پس از موج T تا QRS بعدی باز است.
نکته ۴: دریچه های سینی پس از موج QRS باز می شود و تا T موج باز می ماند. این دریچه ها پس از موج T تا QRS بعدی بسته است.
نمونه سئوال کنکور 94 از این قسمت:
گزینه 1- در نقطه A صدای شنیده نمی شود که قابل مقایسه باشد.
گزینه 2- انقباض سلول های بطنی پس از موج QRS است پس در نقطه A بطن در حال استراحت هستند.
گزینه 3- در نقطه A هنوز جریان الکتریکی به دیواره بطن ها نرسیده است.
گزینه 4- قبل از A نقطه جریان الکتریکی گسترش یافته و در E هم که حالت استراحت است.
پس گزینه 2 پاسخ صحیح است.
دریچه سه لختی یا تریکوپسید بین دهلیز راست و بطن راست قرار دارد. این دریچه از سه قسمت تشکیل شده به همین علت آن را سه لختی می نامند. کار این دریچه این است که هنگام انقباض بطن راست از برگشت خون به دهلیز راست جلوگیری می کند یعنی خون پشت قسمت های آن می افتد آن ها به هم می خورند و از برگشت خون به دهلیز راست جلوگیری می کنند. اما باید توجه داشت که قسمت های این دریچه بوسیله طناب های وتری به دیوارهای بطن راست متصل می باشند. انتهای طناب های وتری به عضلات پاپیلار متصل است.
در تصویر زیر دو قسمت این دریچه مشخص است(شماره ۱و۳) اما قسمت سوم بر روی دیواره بطن راست چسبیده است(شماره ۲)
در تصویر زیر یک عضله پاپیلار به همراه چند طناب وتری متصل به آن به خوبی مشخص است.
دریچه میترال یا دو لختی بین دهلیز چپ و بطن چپ قرار دارد و همانطور که از اسمش پیدا است دارای دو قسمت است. این دریچه و طناب های وتری آن ضخیم تر از دریچه سه لختی است. کار آن جلوگیری از برگشت خون به دهلیز چپ هنگام انقباض بطن چپ است.
در تصویر زیر دیواره بطن چپ در اطراف دریچه میترال بریده شده و دو بخش دریچه یا شماره های 1و2 نشان داده شده است.
در تصویر زیر که دهلیز چپ و راست باز شده است دریچه دولختی مشخص و بخش های آن با شماره 1 و 2 نشان داده شده است.
در ابتدای سرخرگ ششی و آئورت قرار دارند. دریچه سینی ابتدای سرخرگ ششی را دریچه ششی و دریچه سینی ابتدی سرخرگ آئورت را دریچه آئورتی می گویند.هر کدام دارای سه قسمت کاسه مانند است که به دیواره سرخرگ متصل هستند که وقتی بطن ها در حال استراحت می باشند از برگشت خون از این دو سرخرگ به بطن ها جلوگیری می کنند. به این صورت که خون برگشتی درون سه قسمت کاسه مانند می افتد و آن ها به هم می خورند و ضمن جلوگیری از برگشت خون، صدای دوم قلب را هم ایجاد می کنند.
در تصویر زیر دریچه سینی سرخرگ ششی از بالا در حالت باز و بسته مشخص شده است.
در تصویر دریچه سینی ابتدای سرخرگ ششی نشان داده شده است.
در این تصویر علت نام گذاری این دریچه ها به نام سینی مشخص است. همانطور که خط زرد رنگ رسم شده نشان می دهد این دریچه به شکل دندانه های حرف سین فارسی است.
با سه روش می توان سطح پشتی و شکمی را مشخص نمود:
۱- سطح شکمی نسبت به سطح پشتی برجسته تر است.
۲- سرخرگ های ششی و آئورت در سطح شکمی پیدا هستند. در سطح پشتی سیاهرگ ها پیدا هستند.
۳- شیار موجود بر روی سطح شکمی که رگ ها درون آن قرار دارند متمایل به طرف
چپ فرد تشریح کننده است در صورتی که در سطح پشتی شیار مربوط به رگ ها حالت
عمودی تری دارد:
سطح شکمی شیار روی این سطح قلب مشخص است.در این سطح اولین رگ سرخرگ ششی است و پشت آن نیز سرخرگ آئورت واقع است
سطح پشتی قلب شیار عمود و دهلیز ها در این طرف بیشتر پیدا هستند.
جهت دانلود امتحان های دی ماه و مشاهده بارم امتحان های دی ماه روی قسمت های زیر کلیک کنید:
امتحان زیست و آزمایشگاه1 (دوم )
امتحان زیست و آزمایشگاه 2(سوم)
در برش عرضی ریشه گیاهان دو لپه سه قسمت مشخص دیده می شود:
1- روپوست یا اپیدرم: لایه خارجی ریشه هستند که بعضی سلول های آن تمایز یافته بلند شده اند و تبدیل به تار کشنده شده اند.
2- پوست:از روپوست تا استوانه مرکزی را پوست می گویند که سلول های تشکیل دهنده آن بیشتر از نوع پارانشیمی هستند. داخلی ترین لایه پوست را آندودرم یا درون پوست می گویند.
3- استوانه مرکزی: داخلی ترین بخش برش عرضی ریشه است. خارجی ترین لایه استوانه مرکزی دایره محیطیه یا پری سیکل نام دارد(به رنگ بنفش در شکل زیر دیده می شود). درون استوانه مرکزی دسته های آوند چوب و آبکش به صورت یک در میان قرار دارند.
برش عرضی ریشه گیاه دو لپه بالا و ساقه دو لپه پایین
اما در برش عرضی ساقه گیاهان دو لپه روپوست دیده می شود اما تار کشنده ندارند در عوض کرک دارد.محدوده پوست و استوانه مرکزی در ساقه مشخص نیست و نکته دیگر آوند های چوب آبکش روی هم قرار می گیرند به سمت خارج آوند آبکش و داخل چوبی.
برش عرض ریشه گیاهان دو لپه را با ساقه دو لپه ایها مقایسه کنید؟
1- در ساقه حجم پوست از استوانه ی مرکزی کمتر در حالی که در ریشه معمولا" حجم پوست از استوانه مرکزی بیشتر است؛یا به عبارتی در ریشه استوانه ی مرکزی مشخص تر است.
2- درساقه آوندها مقابل هم و به نحوی قرار گرفته اند که آوندهای چوبی به سمت مرکز و آوند های آبکش به سمت روپوست قرار گرفته اند ؛ در صورتی که در ریشه آوند ها یک در میان قرار گرفته اند.
3- آندودرم در ریشه وجود دارد در ساقه وجود ندارد.
عکس از برش عرضی ریشه دو لپه به حجیم بودن پوست در مقابل استوانه مرکزی و شکل ضربدری آوند های چوبی در استوانه مرکزی دقت نمایید.
استوانه مرکزی و اجزاء آن در ریشه دو لپه ایها
عکس از برش عرضی ساقه گیاهان دو لپه
جهت دانلود کلیک نمایید:
امتحان دی ماه 93 زیست و آزمایشگاه 1- دبیرستان مطهری
امتحان دی ماه 92 زیست و آزمایشگاه 1- دبیرستان مطهری
امتحان دی ماه 91 زیست و آزمایشگاه 1- دبیرستان خوارزمی
بارم بندی امتحان زیست و آزمایشگاه 1 مطابق جدول زیر است:
اسمز (osmosis )انتشار آب از داخل یک پرده نیمه تراوا را می گویند.پرده نیمه تراوا یا دارای تراوایی نسبی یا دارای نفوذپذیری انتخابی پرده یا غشایی است که به بعضی مواد نفوذپذیری دارد و به بعضی ندارد. در مورد اسمز پرده نیمه تراوا نسبت به آب نفوذپذیری دارد ولی نسبت به سایر مواد نفوذپذیری ندارد و آن ها از آن رد نمی شوند. اساس اسمز این است که آب از جایی که بیشتر است به جایی که کمتر است می رود.یک بار دیگر جمله قبلی را بخوانید. میزان آب یک محلول را پتانسیل آب هم می گویند.
در شکل زیر میزان آب یا پتانسیل آب در ظرف بیشتر است پس آب از ظرف به درون قیف می رود و سطح اولیه آب در لوله قیف بالا می رود و سطح آب ظرف پایین می آید.
فشار اسمزی:
تمایل یک محلول به جذب آب را می گویند. در شکل بالا تمایل محلول آب قند به جذب آب بیشتر است پس فشار اسمزی آن بیشتر از آب قند است.
یک مثال: با توجه به شکل زیر به سئوالات پاسخ دهید:
الف- تغییر سطح آب در لوله های A و B چگونه خواهد بود؟ چرا؟
ب- فشار اسمزی کدم محلول بیشتر است؟ چرا؟
لیزوزوم از دو کلمه لیز ( lysis)به معنای تجزیه و زوم( soma)به معنای جسم تشکیل شده پس معنای اصطلاحی آن جسم تجزیه کننده است. لیزوزوم اندامک کیسه مانند که آنزیم های مختلف گوارشی مثل آنزیم لیزوزیم که دیواره باکتری ها را می شکند در خود جای داده است. وجود این آنزیم های تجزیه کننده درون غشاء لیزوزوم باعث می شود که قسمت های مختلف سلول از گزند این آنزیم ها در امان باشند. لیزوزم به وسیله دو اندامک شبکه آندوپلاسمی زبر و جسم گلژی ساخته می شود. لیزوزوم در سلول های گیاهی وجود ندارد و کار آن را در سلول های گیاهی واکوئل مرکزی انجام می دهد.
تصویر لیزوزوم و پراکسی زوم
تصویر لیزوزوم در کنار دستگاه گلژی
تصویر لیزوزوم در کنار جسم گلژی، میتوکندری در سیتوسل
اعمال لیزوزوم:
لیزوزوم چند کار گوارشی انجام می دهد:
1- مواد غذایی را سلول ها می بلعند یعنی از طریق واکوئل های غذایی وارد سلول می کنند با اتصال لیزوزوم به واکوئل های غذایی، واکوئل گوارشی ایجاد شده و آنزیم های لیزوزوم مواد را گوارش می کنند و سپس مونومرهای حاصل را در اختیار سلول می گذارند تا پلی مر با آن بسازد.
در گلبول های سفید هم عمل فاگوسیتوز و هضم میکروب ها با کمک لیزوزوم صورت می گیرد.
فاگوسیتوز به کمک لیزوزوم(قرمز رنگ)
بلع ذره غذایی توسط آمیب
2- بلع و گوارش اندامک های آسیب دیده یا پیر سلول یا اتوفاگی
تصویر واقعی از اتوفاگی یعنی تجزیه اندامک های آسیب دیده توسط لیزوزوم
3- لیزوزوم ها در نمو جنینی نیز نقش حیاتی دارند. مثلا آنزیم های لیزوزومی، بافت های بین انگشتان دست پا در جنین را از بین می برند و انگشتان را آزاد می کنند.
از بین رفتن پرده های بین انگشتان پنجه موش
انیمیشن نقش لیزوزوم در فاگوسیتوز
سئوال1 - انتشار با انتشار تسهیل شده مقایسه کنید؟
شباهت ها:
1- هر دو غیر فعال(بدون مصرف انرژی) هستند.
2- هر دو از تراکم زیاد به تراکم کم صورت می گیرند.
3- هر دو مربوط به یون ها و مولکول های کوچک هستند.
تفاوت ها:
1- انتشار هم در محیط وهم در بدن اتفاق می افتد اما انتشار تسهیل شده فقط در بدن رخ می دهد.
2- انتشار تسهیل شده به کمک پروتئین های کانالی است ولی انتشار پروتئین لازم ندارد.
سئوال 2- انتشار با انتقال فعال را مقایسه کنید؟
شباهت:
هر دو برای مولکول های کوچک هستند.
تفاوت ها:
1- انتشار غیر فعال ولی انتقال فعال با مصرف انرژی (ATP)و فعال است.
2- انتشار فقط از محل پرتراکم به کم تراکم است ولی انتقال فعال از کم تراکم به پر تراکم هم می تواند انجام گیرد.
3- در انتشار پروتئینی نقش ندارد اما در انتقال فعال پروتئین های ناقل نقش دارند.
4- انتشار هم در محیط و هم در بدن موجود زنده انجام می گیرد اما انتقال فعال فقط در بدن موجود زنده صورت می گیرد.
سئوال 3- انتشار تسهیل شده با انتقال فعال را مقایسه کنید.
شباهت ها:
1- هر دو برای مولکول های کوچک هستند.
2- هر دو به کمک پروتئین انجام می شوند.
تفاوت ها:
1- انتشار تسهیل شده غیر فعال ولی انتقال فعال با مصرف انرژی (ATP)و فعال است.
2- انتشار تسهیل شده فقط از محل پرتراکم به کم تراکم است ولی انتقال فعال از کم تراکم به پر تراکم هم می تواند انجام گیرد.
3- هر دو فقط در بدن صورت می گیرند.
سئوال 4- آندوسیتوز با انتشار مقایسه کنید.
تفاوت ها:
1- انتشار برای مولکول های کوچک است اما آندوسیتوز برای مولکول های بزرگ است.
2- انتشار غیر فعال اما آندوسیتوز فعال(با مصرف ATP)است.
3- جهت انتشار می تواند به داخل سلول یا خارج آن باشد اما جهت آندسیتوز فقط به درون سلول است.
4- انتشار هم در محیط و هم در سلول صورت می گیرد اما آندوسیتوز فقط در سلول رخ می دهد.
شباهت:
هر دو در انتقال مواد نقش دارند.
سئوال 5- آندوسیتوز با انتقال فعال مقایسه کنید.
شباهت ها:
1- هر دو فعال هستند.
2- هر دو فقط در سلول رخ می دهند.
تفاوت ها:
1- انتقال فعال برای مولکول های کوچک است اما آندوسیتوز برای مولکول های بزرگ است.
2- جهت انتقال فعال می تواند به داخل سلول یا خارج آن باشد اما جهت آندسیتوز فقط به درون سلول است.
حالا شما اگزسیتوز را با انتشار تسهیل شده مقایسه کنید.
جهت مشاهده انیمیشن های انتقال مواد بر روی کلمه زیر کلیک کنید: